مشکلات نوجوانان

ساخت وبلاگ

به دلیل ناتوانی نوجوانان در غلبه بر مسایل شان به تنهایی، به همان اندازه که آن ها اعتقاد دارند از توانایی برخوردارند، بسیاری از آن ها حل مسایل و مشکلات را مافوق انتظارات خود می یابند.

 

هم چنان که«فروید» شرح داده است: بسیاری از شکست هایی که اغلب با نتایج غم انگیزی در این رابطه همراه است، آن چنان که تصور می شود به دلیل بی استعدادی فرد نیست. بلکه صرفاً مبتنی بر این حقیقت است که این گونه درخواست هایی که از او در لحظه هایی از زندگی اش وجود دارد، انرژی های او را به کار می گیرد؛ انرژی هایی که در تلاش برای حل اکثر مسائلی که به وجود می آیند، کافی به نظر نمی رسد.

 

نوجوانی، زمان جستجوی هویت است. در سراسر سن گروه گرایی اواخر کودکی، انطباق با معیار های گروه به مراتب بسیار مهم تر از فردگرایی است. هم چنان که قبلاً اشاره شد، کودکان ارشد در لباس، گفتار و رفتار علاقه مندند که تقریباً و در حد امکان شبیه افراد گروه باشند.

 

هر گونه انحراف از معیار گروه به تهدید علیه تعلق به گروه شباهت دارد. در سال های اولیه نوجوانی تطابق با گروه هنوز برای دختران و پسران حائز اهمیت است. به تدریج آن ها در صدد جستجوی هویت برمی آیند و تمایل چندانی به این که شبیه همسالان خود در گروه باشند، ندارند.

 

به هر حال موقعیت مبهم نوجوان در فرهنگ امروز ما یک مسأله غامض را به وجود می آورد و موجب می شود که در این زمینه بیشترین همکاری را با نوجوان داشته باشیم.

 

مسأله«بحران هویت» با مشکل«هویت خود» هم چنان که«اریکسون» شرح داده است بدین قرار می باشد: هویتی را که نوجوان درصدد است که تا به طور روشن با آن مواجه شود این است که«اوکیست»؟ نقشی را که باید در جامعه ایفا نماید، چیست؟ آیا او یک کودک است یا بزرگسال؟ آیا او توانایی آن را دارد که روزی به عنوان یک همسر یا پدر باشد؟ «اریکسون» در سطور بعدی توضیح می دهد که جستجوی هویت بر رفتار های نوجوان اثر می گذارد:

در جستجوی آن ها برای احساس جدیدی که از استمرار و یکنواختی دارند، نوجوانان باید مبارزه ای را از نو آغاز کنند. اگر چه آن ها ناچار باشند که کار هایی را تصنعی انجام دهند و در نظر مردم افرادی خوش نیت تلقی شوند و نقش حریف را در مبارزه اجرا کنند و آن ها به هر حال آماده هستند تا آرمان ها و معبود های ثابت را به مانند نگاهبان هویت نهایی برای خود بنا کنند.

 

اکنون یکپارچگی شکل می گیرد و در هیأتی از هویت خود که بیشتر از شخصیت سازی دوران کودکی است، تجلی می یابد. یکی از راه هایی که نوجوانان تلاش می کنند تا خود را به مانند افراد بزرگسال نشان دهند این است که از موقعیت های نمادین(سمبلیک) نظیر ماشین ها، لباس ها و سایر وضعیت های قابل مشاهده بهره گیرند. آن ها امیدوارند در این راه افرادی قابل توجه و جذاب به نظر برسند. نوجوانی یک سن هراس می باشد.

 

هم چنان که«ماژریس» اشاره نموده است بسیاری از عقاید عمومی درباره نوجوانان، به طور مدلل به شرح وضعیت آن ها و ارزیابی هایی در این زمینه پرداخته است و متأسفانه تعدادی از آن ها، حاوی نظری منفی نسبت به نوجوانان می باشد.

 

پذیرش قالب های فرهنگی در مورد«تین ایجرها»(۱۳تا ۱۹ ساله ها)(افرادی نامرتب و غیر قابل اعتماد که دارای استعداد تخریب، ویرانگری و رفتار ضد اجتماعی هستند.) بسیاری از بزرگسالانی را که باید راهنمایی و حمایت از نوجوانان را عهده دار شوند به این مرحله هدایت کرده است که از چنین مسئولیتی در قبال نوجوانان بهراسند و در نگرش های خود نسبت به آنان و تدابیری که در رابطه با رفتار نوجوانان باید اتخاذ شود، احساس همدلی نداشته باشند.

 

کلیشه های عمومی هم چنین بر تصوری که نوجوانان از خود و نگرش هایشان دارند تأثیر می گذارد. هم چنان که«آنتونی» در گفتگو های خود از قالب های فرهنگی نوجوانان شرح داده است: قالب های فرهنگی باید هم چنین به عنوان آینه ای که عکس العمل های مناسب اجتماع را در خود منعکس و به معرض نمایش نوجوان می گذارد، عمل نماید. چنین تصویری که به عنوان نوجوان ارائه می شود، به تدریج او را به عنوان فردی قابل اعتماد در نظر می آورد و بر طبق آن رفتار خویش را شکل می دهد.

 

پذیرش این کلیشه ها(قالب ها) توسط نوجوانان و اعتقاد به این که بزرگسالان، نگرش حقیرانه ای نسبت به آن ها دارند انتقال آنان را به مرحله بزرگسالی دشوار می سازد.

 

چنین امری در نوجوانان، به حساسیت زیادی نسبت به والدین آن ها منجر می شود و مانعی بین آن ها و والدین شان ایجاد می کند و از برگشتن نوجوانان به سوی آن ها برای کمک خواستن در حل مسایل شان جلوگیری می کند.

 

نوجوانی، مرحله آرمان گرایی است. نوجوانان تمایل دارند که به زندگی از ورای عینک سایه و روشن نگاه کنند. آن ها به خود و سایرین آن چنان می نگرند که دوست دارند بهتر از آن چه که هستند خود را باور کنند.

 

این مطلب به ویژه در مورد آرزو های نوجوانان صادق است این آرزو های غیر واقعی نه فقط درباره خودشان بلکه، هم چنین برای وابستگان و دوستان آن ها نیز وجود دارد. این آرزوها در اوایل نوجوانی با توسعه عواطف همراه هستند. بیشتر حالات غیر واقعی آنان شامل رنجش زیاد، آزار و ناکامی است و نوجوانان زمانی که احساس کنند دیگران آن ها را دست کم بگیرند و یا به اهداف شان دست نمی یابند این حالات را از خودشان نشان می دهند.

 

با توسعه تجارب اجتماعی و شخصی و با افزایش قدرت تفکر عقلانی، نوجوانان رشد یافته تر، به خود، خانواده دوستان و زندگی به طور کلی واقع بینانه تر می نگرند. در نتیجه آن ها کمتر از ناامیدی و توهم نامعقول رنج می برند و نسبت به سال هایی که جوان تر بودند واقع گراتر می باشند.

 

این یکی از موقعیت هایی است آن ها را در شادی های بیشتری که خاص نوجوانان رشد یافته تر است، مشارکت می دهد. هم چنان که دوره نوجوانی ادامه می یابد دختران و پسران به طور یکسان از آرمان گرایی متأثر می شوند.

 

آرمانگرایی که از زندگی سبک بار، بی خیال و مجرد ناشی می شود. نوجوانان به تدریج خود را از آرمان گرایی رها نموده و به موقعیت بزرگسالان نایل می شوند. احساس این که دوره نوجوانی از دوره بزرگسالی و مسایل مربوط به آن از قبیل نیازمندی ها و مسئولیت هایش، شادتر و بانشاط تر است، تمایلی را به وجود می آورد که نوجوانی را به یک دوره فریبنده، شاد و سبکبار مبدل نماید.

 

نوجوانی، آستانه بزرگسالی است. هم چنان که نوجوانان به بلوغ قانونی می رسند، آن ها نگران کنار گذاشتن کلیشه های تین ایجرها(۱۳تا ۱۹ ساله ها) بوده و می خواهند این باور را پیدا کنند که نزدیک بزرگسالان هستند، مثل آن ها لباس می پوشند و مانند آن ها عمل می کنند ولی با این حال تصور می کنند که این ها کافی نیست. بنابراین، آن ها روی رفتار هایشان متمرکز می شوند تا بتوانند با بزرگسالان معاشرت نمایند. نوجوانان معتقدند که این رفتار ها تصویری دلخواه از آنان را به وجود می آورد.

مشکلات نوجوانان...
ما را در سایت مشکلات نوجوانان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehran97 بازدید : 97 تاريخ : دوشنبه 15 بهمن 1397 ساعت: 16:51